سفارش تبلیغ
صبا ویژن
دوست داشتن چیزی، [نسبت به کاستی های آن] کور و کَرَت می سازد . [رسول خدا صلی الله علیه و آله]
 
شنبه 86 تیر 16 , ساعت 2:7 صبح

سفرنامه خرمشهر

مدتی که غیبت نوشتاری ما طولانی شد، به منظور نظارت بر امتحانات حوزه های علمیه شهرستان خرمشهر از طرف حوزۀ علمیه قم سفری دو هفته ای به آنجا (آری همان خونین شهر مشهور) در این هوای گرم داشتم. خواستم یکی از مقالات خود را در وبلاگ آسمانی خویش به نمایش بگذارم اما بعد به فکرم رسید که خوب است فضا را کمی تغییر داده و نوشته ای از این سفر داشته باشم.

خیلی ها از این که خرمشهر هم حوزه علمیه دارد تعجب می کنند! حق هم دارند؛ چراکه هرچه از خرمشهر شنیدیم یا دیدیم همه اش خونین شهری، آزادسازی آن، آثار جنگ، محل شهادت یاران بوده و کمتر به بافت مذهبی و مهد علم و علما و مدارس علمیه آن توجه شده است. آنگونه که بنده از نزدیک مشاهده نمودم، در هر کوچه و پس کوچه ای چندین حسینیه یا مسجدی به چشم می خورد. نقل می کردند که از زمان های پیش از جنگ نیز خرمشهر اینگونه بوده و علمای نامداری نیز داشته است و حتی این شهر را با نام نجف الثانی یاد می کردند.

مدرسه امام صادق(ع)

مدیر و طلاب مدرسه رضویه         

خرمشهر هم اکنون سه مدرسه علمیه فعال دارد که دو تا حوزۀ برادران و یک حوزۀ خواهران فعال دارد و مدرسه علمیه سیدالشهدا(ع) نیز با وسعت مناسب در حال ساخت می باشد. ما در مدرسه های برادران رضویه و امام صادق(ع) مستقر بودیم؛ مدرسه رضویه نسبتاً قدیمی است که مؤسسش حجة الاسلام و المسلمین حاج آقای موسوی(دام ظله) – امام جماعت پیر و باصفای مسجد به یاد ماندنی خرمشهر - می باشد و مدیریت آن را حجة السلام و المسلمین آقای حجتی نژاد بر عهده دارد؛ و مدرسه امام صادق(ع) که آیت الله شبیری خاقانی تازه تأسیسش کرده اند و آن را حجة الاسلام آقای وصلیات اداره می کند.

 

مدرسه امام صادق

مدرسه امام صادق

برگزاری امتحانات خرداد 86 –مدرسه امام صادق(ع)

خونین شهر

آری خرمشهر هنوز بوی عطر شهادت میدهد؛ اگر گوش دل داشته باشی هنوز هم زمزمه های یاحسین و یازهرای شهدا را می شنوی! زمانی که حتی به خرمشهر نزدیک می شوی، احساس غریبی به آدم دست می دهد؛ احساس می کنی که شهیدان زنده اند و به شما خوش آمدگویی می کنند!

شلمچه

شلمچه_  سمت راست، دوست گرامیم آقای محمدیان

مردم با صفای خرمشهر

در مورد خونگرمی و میهمان نوازی آنها هرچه بگویم باز هم کم گفته ام ؛ راستش خونگرمی و میهمان نوازی خوزستانیها را شنیده بودم اما از نزدیک ندیده بودم. خوب بنده بیشتر با طلاب و روحانیان سر و کار داشتم اما چون صد آمد نود هم پیش ماست. دوستان خرمشهری هم به بنده خیلی لطف داشتند و از عملکرد بنده احساس رضایت می کردند و می گفتند خیلی زود از خدمت آنها مرخص می شوم؛ هرچند که برخی از عزیزان مثل استاد ارجمندم حجة الاسلام و المسلمین حاج آقای فرحانی که در اهواز خدمتشان رسیده بودم به شوخی به بنده می گفتند که نکند این اظهار ارادتها مفهوم خاصی داشته باشد؛ ولی انصافاً این گونه نبود و همه آنها از صمیم قلب بود.

شلمچه

شلمچه _ در کنار دوستان عزیرم آقایان حجة الاسلام حمِّادی و انصاری

شلمچه

شلمچه _ در کنار حجة الاسلام آقای حمّادی و آقای محمدیان



لیست کل یادداشت های این وبلاگ